از دهه ۱۷۵۰ تا ۱۹۵۰ وارد عصر صنعتی یا انقلاب صنعتی شدیم.
اتفاقی در این برهه افتاد! برای اولین بار در تاریخ،
مردمانی که در خانواده های فقیر بدنیا آمده بودن، میتونستند ثروتمند بشن! برای اولین بار در تاریخ!
مردمی که فقیر متولد شده و بدون زمین بودن اما میتوانستن با خلق چیزی به جرگه ثروتمندان بپیوندن.
ماشینهای عصر صنعتی برابر با ثروت شدن. این ماشینها کارهای سخت بیشتری رو که انجامشان هزاران سال طول میکشید رو به انجام رسوندن!
عصر صنعتی که ما در حال گذار از اون هستیم!
کشاورزانی که مثل یک دهقان ساده در کلبه های محقر با حداقل امکانات زندگی میکردن
به یکباره با انقلاب صنعتی، امکانات بیشتری برای زندگی بهشون معرفی شد. صاحبان صنعت به کشاورزان گفتن
به جای کار سخت کشاورزی، ۷ روز هفته و روزی ۱۴، ۱۵ و یا ۱۶ ساعت،
فقط ۵ روز هفته به کارخانه من بیا و روزانه فقط از ساعت ۹ صبح تا ۵ بعدازظهر
کار کن و ۲ روز آخر هفته را تعطیل باش
اگر علاقه ای هم به کار کشاورزی نداری میتونی در کارخانه من کار کنی
زمانی هم که به سن ۶۵ سالگی رسیدی، بازنشسته شده و کماکان تحت حمایت من قرار میگیری. حالا تصور کن اگر شما بجای کشاورز آن زمان بودی
که مجبور بودین کل عمرتون، ۷ روز هفته را زیر تیغ آفتاب کار سخت کنین و کسی به شما چنین پیشنهادی میداد
چه جوابی برای اون فرد داشتین؟ احتمالا از این پیشنهاد اسقبال میکردین و درخواست استخدام میدادین!
و زندگی شما تا ابد تغییر میکرد
و در اون زمان راکفلر، کارنگی، هنری فورد و جی پی مورگان به جرگه ثروتمندان دنیا پیوستن
آنها ماشینها را خلق کردن تا تولیدات انبوه رو امکانپذیر کنن.
برای اولین بار در تاریخ یک رده یا سطح جدید از مردم متولد شد!
مردم طبقه متوسط!
مردم طبقه متوسط حالا وقت و درآمد اضافی داشتن
الان در شرایطی زندگی میکردن که تعطیلات آخر هفته وجود داشت
این وقت و درآمد اضافی فرصتی بود برای استراحت و مسافرت
در این زمان ۳ سطح از مردم در کنار هم زندگی میکردند. فقرا، سطح متوسط و ثروتمندا
مفهوم انقلابی دیگری در این زمان متولد شد!
مفهوم بازنشستگی
ایده ای که بمدت ۴۰ سال، ۵ روز هفته از ساعت ۹ تا ۵ کار میکنم
و بعد بازنشسته میشم از عصر صنعتی می آد.
سیکلی که اتفاق می افته اینکه که شما روزانه کار میکنین، برمیگردین خونه و زمان با خانواده میگذرونین. تصور کنین نام شما جو joe ست و در یک کارخانه کار میکنین
یکی از همین روزهای عادی، مدیر شما نزد شما می آد و میگه ، سلام جو
تو خیلی خوب کار میکنی و نقش سازنده ای در کارخانه داری
مدیر ارشد پرسیده که چرا جو به مراکز آموزشی (مدرسه) باز نمیگرده تا
قدری تحصیل کنه. اکر اینکارو انجام بدی و برگردی
من قصد دارم تا یک شرایط عالی و ایده آل رو بهت پیشنهاد بدم
مدیر کارخانه پیشنهاد داده که چند سالی تحصیل کن تا من
حقوقت رو بالا ببرم و دیگه لازم نیست در شرایط سخت کارخانه کار کنی!
در شرایط جدید تو مدیریت افراد (کارگران) رو بعهده میگیری
شما برمیگردین خونه و مسئله رو با خانوادتون در میون میذارین. هی بچه ها، میدونین،
رئیسم امروز اومد بهم پیشنهاد داد که اگر برگردم به مدرسه و چند سال تحصیل کنم
وقتی برگردم کارخونه دیگه نیازی نیست که کار کثیف کارخونه رو انجام بدم
حقوقم هم افزایش پیدا میکنه و درآمدمون بالا میره.
به بچه ها میگین اگر شما هم نمیخواین مثل من درگیر کار طاقت فرسا و کثیف کارخونه بشی
برید مدرسه، خوب درس بخونید و نمرات بالا بگیرید
مجبور نیستین مثل من باشین.
پسرها مثل بچه های خوب و حرف شنو، تایید میکنن که، چشم پدر، تحصیل میکنیم با نمرات خوب فارغ التحصیل میشیم.
این متد کار میکنه، حالا شما تبدیل به مدیری شدید که افرادی رو مدیریت میکنه که با ماشینها کار میکنن
چند سال به همین منوال طی میشه تا اینکه مجددا مدیر شما نزدتون میاد و اظهار رضایت زیادی از کارکرد شما میکنه
مدیر میگه، کارت عالی بودهِ، چرا نمیری دانشگاه یک مدرک MBA بگیری و بعد
نیازی نباشه که افرادی که با ماشین کار (کارگران) میکنن رو مدیریت کنی!
به جرگه مدیرانی بپیوندی که مدیرانی رو مدیریت میکنن که کارگران رو مدیریت میکنن! بمحض اینکه فارغ التحصیل شدی و برگشتی علاوه بر گرفتن جایگاه جدید،
حقوقت رو هم افزایش میدم. احتمالا شما خواهید پذیرفت و برای ۲ سال دیگه مشغول تحصیل در دوره MBA خواهید شد.
حالا بعد از ۲ سال فارغ التحصیل شدم و صاحب یک تکه کاغذم که نشون میده من مدرک MBA دارم
حالا شما (جو) در لایه بالاتر مدیریتی، افراد بیشتری رو مدیریت میکنید!
در شرایط جدید مجددا شما با خانواده سر میز نشسته و
صحبت میکنید
میدونید بچه ها شما بجای اینکه ۴ سال برید مدرسه باید ۶ سال برید مدرسه
اکر ۶ سال تحصیل کنید لازم نیست کارگرها رو مدیریت کنید.
با ۶ سال تحصیل مستقیما میتونید همه این گندها رو رد کنید و برسونین خودتون رو به لایه بالاتر مدیریت. یعنی مدیریت، سر کارگره
این موضوع بنظرتون آشنا نمیاد؟ این مفهوم با انقلاب صنعتی زاده شده
کلید موفقیت در عصر صنعتی،
آموزش سنتی بود. اگر شما حرفه خوبی نداشته باشین، موفق نمیشین
و یک کار خوب مدیریت کردن، مدیرانی ست که کارگران رو مدیریت میکنن!
کارگرانی که ۵ روز هفته بمدت ۴۰ سال کار میکنن به امید اینکه در زمان بازنشستگی در کنار خانواده شون ازشون مراقبت بشه!
در عصر امروزی، این روش اصلا جواب نمیده! اغلب مردم از نظر مالی درگیر هستند!
روز به روز اوضاع وخیم تر میشه چون مردم برای حل مشکل مالی اقدام به ثروت اندوزی میکنن
با ایده ای که ازعصر صنعتی در دهه ۵۰ اومده
اما ما در قرن ۲۱م زندگی میکنیم. ایده های شما با توصیه های دهه ۱۹۵۰ تغذیه میشن
فرمول موفقیت هنوز فرمول دهه ۱۹۵۰ست و شما در عجبید که چرا مردم هنوز گرفتار مسائل مالی هستن
مردم تصور میکنن که احتمالا تک شغله بودن باعث شده که فرمول پوسیده موفقیت دهه ۱۹۵۰ جواب نمیده!
من به شما میگم، حتی اگر شغل سوم رو هم بگیرن
نه تنها مشکل مالی حل نمیشه بلکه عقب هم خواهید ماند
منبع: Dan Lok YouTube Channel
۰ Comments