از ذهنیت کارمندی به کارآفرینی

طرز فکر، یکی از مهمترین عوامل در کسب موفقیت در طول زندگی هر فردی است. اولین و مهمترین گام در خلق شرایط متفاوت، انتخاب آگاهانه طرز فکر مرتبط با آن است. هیچگاه نمیتوان با تفکر فقر به ثروت رسید! نوع نگرش و تفکر فرد در صورتیکه به احساس و عمل منجر شود، منتهی به نتیجه خواهد شد. خواه نتیجه بدست آمده مطلوب فرد باشد یا خیر. بسیاری از افراد موفق به کرات درباره طرز فکر خود و نحوه برخوردشان با مسائل صحبت کرده اند. وجه مشترک اکثر افراد موفق در تمرکز بروی خواسته و هدفشان است.

در ادامه مقاله قصد دارم تا ۹ طرز فکر را که هر شخصی نیاز دارد تا از ذهنیت کارمندی به کارآفرینی برسد، شرح دهم:

مسئولیت تمام تصمیمهای خود را بپذیرید، چه خوب و چه بد!
بعنوان یک کارآفرین، تشخیص یک فرصت در ایجاد یک ارزش از هیچ، مستلزم گرفتن تصمیم درست در مورد اینکه چه کارهایی، در چه زمانی و به چه صورت باید انجام بگیرند، است. تقریبا همه کارآفرینان موفق به این درک رسیده اند که فرصت برای مدت کوتاهی در دسترس خواهد بود.

شما باید همزمان دیدگاه بلند مدت و کوتاه مدت داشته باشید.
یک کارمند مسئول انجام صرفا وظایفی است که از سوی کارفرما بر عهده اش قرار داده شده است. ولی یک کارآفرین، مسئولیت تمام و کمال اهداف کوتاه مدت و بلند مدت را پذیرفته و در نتیجه، هر دو دیدگاه را همزمان در ذهن و برنامه ریزی خود لحاظ میکند.

احساس ناراحتی، منطقه جدید راحتی شماست.
غالبا پیامد کارمندی، حس و تفکر محدود شده به مسئولیتهایی است که بعهده فرد قرار داده شده است. ولی یک کارآفرین پیوسته در حال تفکر و آزمایش راهها و روشهای جدید برای بهبود شرایط است.

در مقاله، چرا موفقیت خارج از محدوده امن ذهن شماست؟ نکات جالبی مطرح شده.

آموختن، یک سفر پیوسته و بی پایان است.
برای یک کارآفرین، همواره یادگیری مهارتهای جدید یک روال بی پایان و دائمی است. در واقع هر آنچه که لازم است انجام شود، باید انجام شود. ولی آموختن در سیستم کارمندی منحصرا در قالب مسئولیتهای تعریف شده از سوی کارفرماست.

اعداد دروغ نمیگویند.
بعنوان یک کارمند، تنها دانستن دخل و خرج کافیست ولی بعنوان یک کارآفرین، داشتن سواد مالی و توانایی درک صحیح اعداد وابسته به هر ستون در گردش مالی تجارت، یکی از مهمترین فاکتورهای موفقیت محسوب میشود. باید درک درستی از اصطلاحات مالی نظیر سرمایه، فروش، ضرر، سود و غیره داشت.

عاشق تجارت خود باشید اما هدفمند.
یک کارمند ممکن است بدلیل دریافت حقوق مجبور به انجام کارهایی شود که علاقه ای به آنها ندارد. ولی یک کارآفرین بدلیل اینکه تجارتش نیاز به کار و انرژی بیشتر دارد (در شروع تجارت)، لازم است که عاشق کار خود باشد.

قاعده شکن باشید.
بعنوان یک کارمند ممکن است شکستن قاعده حاکم، به اخراج ختم شود! ولی اصولا کارآفرینان افرادی قاعده شکن اند و همواره بدنبال یافتن راهکارهایی مناسبتر و بهینه تر در انجام دادن کارها هستند.

زمان خطی نیست.
یک کارمند موظف است به اندازه ساعت کار مورد توافق، کار کند. در حالی که یک کارآفرین حتی اگر پشت میز کار خود نباشد دائما در حال فکر به تجارت خود و ایجاد روشهای جدید و بهینه برای تجارت خود است.

همین حالا شروع کنید.
بیشتر مردم تصور میکنند که باید یک برآورد زمانی برای این گذار داشته باشند در حالیکه میتوان بصورت محسوس شروع به تغییر طرز فکر و همزمان به کار کارمندی مشغول بود. این نحوه عملکرد باعث میشود تا مهارتهای لازم برای ایجاد کسب و کار خود را آموخت و در عین حال از مزایای حقوق دریافتی فعلی نیز برخوردار شد. این روال ادامه میابد تا اینکه برای توسعه کسب و کار مجبور به ترک سیستم کارمندی احساس شود.

بنابراین، کارمند یا کارآفرین؟ انتخاب با شماست.

۰ Comments

Submit a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.