بسیاری از مردم تصور میکنند که شروع یک کسب و کار فرایندی مرموز است که تنها از عهده عده خاصی بر می آید! در مقابل عده ای دیگر خواهان شروع یک کسب و کار هستند ولی نمیدانند که اولین قدم چیست. در این مقاله قصد دارم تا شما را با مرحله ایده پردازی یک کسب و کار اینترنتی آشنا کنم. در این مقاله می آموزید که دقیقا چه کاری میخواهید انجام دهید، چگونه ایده پردازی کنید و از همه مهمتر چگونه ایده خود را عملی کنید.
اجازه دهید تا قبل از آغاز بحث نکته مهمی را خاطر نشان کنم: “هرگز زمان بد و نامناسب برای آغاز یک کسب و کار وجود ندارد!” زمانی که شرایط اقتصادی خوب و رو به رشد است، مردم پول زیادی برای هزینه کردن در دست دارند. در نتیجه شروع هر کسب و کاری میتواند از حیث شرایط، دستاوردهای خوبی داشته باشد. اما در شرایط بد و نامتعادل اقتصادی، افراد تمایل کمی به آغاز کسب و کار دارند، بدلیل کاسته شدن از تعداد رقبا، تجارت شما شانس بیشتری برای دیده شدن دارد اگر ایده تجاری شما درست و کاربردی باشد. لازم به ذکر نیست که در شرایط نامناسب اقتصادی، میتوان طیف وسیعی از امکانات موجود در تجارتهای ناکام را با بهترین شرایط در اختیار گرفت.
عوامل بازدارنده زیادی در آغاز یک تجارت وجود دارند که بسته به طرز فکر افراد متفاوتند. برخی ترس از تغییر دارند. برخی ترس از شکست دارند. برخی توانایی آغاز مجدد را زمانیکه شکست میخورند در خود نمی بینند. برخی تصور میکنند برای اینکه کسب و کار داشته باشند حتما باید ایده بکر یا اختراع جدید ارائه دهند! در واقع برخی تصور میکنند که باید چرخ را از اول اختراع کرد!
در مقاله ۷ مانع موفقیت در کسب و کار اینترنتی، به تفصیل در این باره توضیح دادم.
ولی واقعیت ورای این عوامل بازدارنده است. کافیست نگاهی به زندگینامه افراد موثری مانند استیو جابز و بیل گیتس بیندازید. این افراد نگرششان به کسب و کار در جهت بهبود شرایط بوده و هست. افراد موفق صرفا با پرسیدن سوال درست از خود، در پی ایده سازی و انجام آن میروند. همواره این سوالات را از ایندسته افراد میشنوید که
-
چگونه میتوان شرایط یا امکانات موجود را بهبود بخشید؟
-
آیا میتوانم این کار را بهتر و متفاوت تر از افرادی که در حال حاضر مشغول به اینکارند، انجام دهم؟
-
آیا فضای فعلی در بازار، جایی برای فعالیت کسب و کار جدید باقی گذاشته؟
-
و …
و اما چگونه فرآیند ایده سازی را آغاز کنیم؟ قبل از آغاز این بخش، لطفا قلم و کاغذی تهیه کنید و گام به گام موارد زیر را انجام دهید:
- در بالای صفحه بنویسید “مواردی درباره من.”
- پنج تا هفت مورد از چیزهایی که در آنها بصورت شخصی خوب عمل میکنید را بنویسید. بعنوان مثال، من در برقراری ارتباط اجتماعی خوبم. من عاشق کامپیوتر هستم. من از اعداد لذت میبرم. من عاشق مطالعه در زمینه ای خاص هستم.
- در طرف دیگر کاغذ، چند موردی که در آنها خوب عمل نمیکنید یا علاقه ای به انجام آنها ندارید را بنویسید. خیلی در مورد آنها فکر نکنید، فقط افکارتان را روی کاغذ بیاورید.
- وقتی نوشتن موارد فوق تمام شد، از خودتان این سوال را بپرسید: “سه تا پنج محصول یا خدماتی که قادرند زندگی من را بعنوان یک مرد، زن، همسر، پدر، مادر و غیره بهبود بخشند و در نهایت زندگی شادمانه تر، مولدتر و موفقتر برایم ایجاد کنند، کدامند؟”
- در مرحله بعدی همین سوالات را در زمینه کار و حرفه خود از خود بپرسید. چه چیزهایی را در حرفه خود دوست دارید و به چه چیزهایی بی علاقه هستید. به محض اینکه لیست شما کامل شد از خود بپرسید که چرا بدنبال آغاز یک کسب و کار هستید. پاسخ به این سوال الگوی کسب و کار شما را پدیدار میکند. بعنوان مثال،آیا نیازی که بشکل یک کسب و کار در حال شکل گیری است در لیست علاقمندی های شما یا چیزهایی که شما در آن خوب عمل میکنید هست یا خیر؟
داستان زیر نمونه واقعی از آغاز یک تجارت به قصد کاستن از کمبودها و ایجاد شرایطی بهتر است:
چند سال قبل، تعداد رستورانهای فست فود در مناطق تجاری یا business area، ارواین Irvine در ایالت کالیفرنیا خیلی کم بود. دو مرد جوان هر روز بابت یافتن محلی مناسب برای صرف نهار، متحمل زحمات فراوانی میشدند! زیرا گزینه های موجود به محلاتی نا امن با حداقل کیفیت ختم میشد! روزی یکی از آنها که از شرایط موجود به ستوه آمده بود گفت “آیا خوب نبود که سرویسی وجود داشت تا نهار خود را در محل کارمان دریافت میکردیم؟!” همین سوال که حاصل شرایط نامناسب بود، ایده راه اندازی کسب و کاری شد که در حال حاضر روزانه به بیش از پانزده میلیون نفر سرویس میدهد.
در واقع این دو مرد جوان کاری را انجام دادند که خیلی از مردم در قبال ایده های خود اصلا انجام نمیدهند! آنها تصادفا یک راهنمای کارآفرینی را در مورد اصول راه اندازی کسب و کار خریداری کردند و دست بعمل زدند. طی روند رو به رشد تجارتشان دریافتند که ایده آنها در بسیاری از نقاط آمریکا میتواند مشکل اغلب کارگران آمریکایی را که بابت مدت کوتاه نهار شکایت داشتند را حل کند! این کارگران بدلیل کوتاه بودن مدت زمان نهار خود و عدم دسترسی به رستوران یا فست فود همواره شاکی بودند.
در حقیقت گوش کردن به مشکلاتی که همکاران، خانواده و یا همسایه شما دارند میتواند سرآغاز ایده پردازی برای تجارت شما باشد و مثال فوق نمونه واقعی از گوش سپردن به مشکل و در صدد رفع آن برآمدن بود. اگر مغز و ذهن خود را به این روال عادت بدهید، آرام آرام ایده ها بسوی شما سرازیر خواهند شد.
منبع : http://www.entrepreneur.com
هنوز استعدادتون رو کشف نکردید؟
۰ Comments