تئوری دایره سوم یا Third Circle Theory نوشته پژمان قدیمی، یکی از تاثیر گذارترین کتبی بود که در زمینه درک مفهوم اصلی زندگی، خوانده ام. خوشبختانه با کسب اجازه از نویسنده، قصد دارم که مروری کوتاه بر پیامی که کتاب برای خواننده به ارمغان میاورد، داشته باشم. قبل از هر سخنی، تشکر ویژه خودم را از پژمان قدیمی عزیز، بابت اینکه این فرصت رو در اختیار بنده قرار داد، اعلام میکنم.

آیا تاکنون سوالاتی مشابه آنچه در ذیل آمده، از خود پرسیده اید؟

• چرایی زندگی من چیست؟ به واقع ، هدف اصلی من از زندگی و حرفه ای که انجام میدهم چیست؟
• چه عواملی در بدست آوردن نتایج درخشان در زندگی دخیلند و چرا عده ای در بالاترین سطح از موفقیت قرار دارند؟
• چه تفاوتی هایی بین افراد موفق و غیر موفق وجود دارد؟
• چه عواملی باعث میشوند تا سطوح متفاوتی از موفقیت بوجود آیند؟ و نقش خودآگاهی در این میان چیست؟
• براستی اعتماد بنفس زاده چیست؟
• و صدها سوال مشابه دیگر …

تئوری مورد بحث در این کتاب، بروشنی به اینگونه سوالات پاسخ داده و نظام فکری و دیدگاهی متفاوت به خواننده خود منتقل میکند. به وضوح طرز فکر، دیدگاه و عملکرد افراد تاثیرگذاری مثل استیو جابز، بیل گیتس، والت دیزنی و سایر افرادی که عملکردشان دنیا را تحت تاثیر قرار داده را میشکافد تا خواننده درک بهتری از سطوح متفاوت هوشیاری و خودآگاهی بدست آورد.

تئوری دایره سوم، شامل ۳ دایره است که هر دایره، متشکل از یک دنیا، یک چشم انداز، یک دیدگاه و یک چرخه یا دوره است:

این دایره ها به ترتیب عبارتند از:

• دایره نخست: تولد، مقیم و رویا پرداز

• دایره دوم: بیداری، رهبری و برنده

• دایره سوم: چشم انداز، هدف و تولد دوباره

دایره نخست: تولد، مقیم و رویا پرداز

تولد: جایی که شما بدنیا می آیید! پایه های اعتقادی، مذهب، ارزشها و رفتارهای اولیه شما در قالب دیدگاه اطرافیان و محیط شکل میگیرند (احتمالا والدین و یا کسانی که نقش والدین شما را ایفا میکنند). اگر در محیطی محدود پا به عرصه دنیا گذاشته باشید، احتمالا اصلی ترین آرزوی شما، بهبود اندکی بر شرایط حاکم خواهد بود! در این مرحله راه نفس شما محدود به اهداف کوچکی است که خانواده شما برای شما در نظر گرفته اند! صرفا بدلیل شکستهایی که والدین شما در زندگی تجربه کرده اند، ممکن است مورد شماتت آنها قرار بگیرید و ایندسته تجربیات را در قالب قربانی کردن خود در راه بدنیا آوردن شما، به خورد شما دهند.

ولی اینگونه به مسئله نگاه کنید که والدین شما هرگز فرصت فارغ التحصیل شدن از دایره نخست را نیافته و تنها در حال تقلا و دست و پا زدن هستند!

عدم توانایی در فارغ التحصیلی از مرحله تولد یا دایره نخست منجر به “mid-life crisis” یا بحران زندگی متوسط میشود. در حقیقت شما در پی اندکی بهتر کردن اوضاع و شرایط معیشتی خود هستید! آموزش و استمرار میتواند سرعت شما در فارغ التحصیل شدن از دایره نخست، تسریع کند.

مقیم: یک مرحله کاملا شخصی و منحصر بفرد که شما از شرایط خود راضی بنظر میرسید! حرکت از مرحله تولد به مقیم صرفا محدود به دستاوردهایی عینی است که شما را راضی و خشنود میکنند!

در این مرحله، زندگی و دنیا شما را احاطه کرده اند. همه چیز محدود به کار، روابط شخصی، پول و احساس میشود. نظام اعتقادی و فکری اخیر شما ماحصل عوامل بالاسری شما، نظیر افراد مسن تر و با تجربه تر، ثروتمندان، مربیان و آموزگاران و سایر افراد خواهد بود. نقطه نظر شما محدود به دستاوردهای اخیرتان و چیزهایی است که میتوانید در زندگی خود نشان دهید. به گراف زیر توجه کنید، کلیه دیدگاههای متفاوت با نقطه چین و دیدگاه شما با خطوط مشکی ممتد متمایز شده اند. بخوبی درمی یابید که پهنه وسیعی از سایر دیدگاهها از دید شما پنهانند!

طبیعتا با گذشت زمان، شما از درک اتفاقات و پیشرفتهایی که در سایر دیدگاهها در زمانها و مکانهای دیگری بوقوع میپیوندد، عاجز خواهید بود! در نتیجه ذهن شما در راه پیشرفت و رشد متوقف شده و در پی چند شکست، عملا حرکت رو به جلویی را انجام نخواهد داد!

عدم فارغ التحصیل شدن شما از این مرحله، زندگی متوسط برای شما بوجود خواهد آورد. افراد متوسط در این مرحله حضور دارند.

اغلب تبلیغات تلویزیونی در این مرحله عمل میکنند و از این خاصیت مغز استفاده میکنند. خرید ابزار و کالاهای بیشتر (لوکس یا غیر لوکس) برای بدست آوردن احساس رضایت بیشتر!

رویا پرداز: مرحله ای که هرگز رویا و واقعیت یکدیگر را ملاقات نمیکنند!

با گذشت زمان، آرام آرام مانند اغلب افراد مسن و بظاهر موفق به مرحله مقیم قدم میگذارید. این حرکت شما را وادار به یافتن پاسخی میکند که چه نوع تفکر و عملکردی در گذشته، شما را به موقعیت فعلی هدایت کرده است. در نتیجه، شما خواهان رسیدن به شرایط و موقعیتی هستید که تا به حال نداشته اید. در این حالت مغز شما شروع به جستجو برای یافتن راههایی میکند که لذت لحظه ای و آنی را بوجود آورد. در واقع گرسنه پاسخهای سریع لذت بخش میشود که اصطلاحا به آن رویاپرداز یا dreamer گفته میشود.

متاسفانه در این مرحله فرد با دیدن پیشرفت سایرین و اطرافیان، از احساس درست تهی شده و به مرحله مقیم باز میگردد و با شماتت خانواده، زمین و زمان آن بخش ضعیف مغز را با خرید اتومبیل گرانتر و منزل لوکس موقتا خوشحال میکند (لذت آنی). ولی بخوبی میدانیم که این عمل، پیشرفت حقیقی نیست!

این مرحله، معمولا مرحله ای گذراست. اگر فرد زمان قابل توجهی در این مرحله بماند طبیعتا دستخوش و بازیچه لذتهای کوتاه مدت و سریع شده و تنها موقعیتهای لذت آور آنی را درک میکند و عملا راه خود را به روی سرمایه گذاری های بلند مدت و ماندگار میبندد.

تعقیب دائمی لذتهای آنی در این مرحله، دلیلی است که بسیاری از برنامه ها و آموزشهای خود سازی یا بهبود خود، هدف خود را در اینجا متمرکز کرده اند و سود بسیار کلانی از آن کسب میکنند! بعنوان مثال) آموزه های Rich Dad Poor Dad نمونه بارزی است از ایندسته از آموزشها که “پدری” در سن ۴۰ سالگی را بخود مشغول میدارد که هنوز به ذره ای از اهداف و ایده آلهای خود در زندگی نرسیده است و تنها یک رویا پرداز تمام عیار و سرخوش است!

ادامه دارد …

مروری بر تئوری دایره سوم – قسمت ۲

چرا اکثر آموزشهای کسب ثروت به ثروت آفرینی در عصر اطلاعات، منجر نمی شوند و اثرگذار نیستند؟