SWOT در واقع یکی از ده ابزار کلیدی مدیریت میباشد که در فارسی با نام تحلیل “سوآت یا سوات” هم شناخته میشود. این ابزار برنامه ریزی استراتژیک، برای ارزیابی وضعیت داخلی و خارجی یک سازمان استفاده می شود.
SWOT در انگلیسی حروف اول کلمات قوت (Strength)، ضعف (Weakness)، فرصت (Opportunity) و تهدید(Threat) است. از این روش علاوه بر برنامه ریزی استراتژیک بطور کلی در تحلیل وضعیت سازمانها استفاده می شود. در واقع تحلیل SWOT را باید ابزاری کارآمد برای شناسایی شرایط محیطی و توانایی درونی سازمان بدانیم، پایه و اساس این ابزار کارآمد در مدیریت استراتژیک و همین طور بازاریابی است. این تحلیل را علاوه بر SWOT، در برخی متون به صورت TOWS نیز آوردهاند.
این تکنیک اولین بار همانطور که از محتوای آن مشخص است در سیستم های نظامی و سپس در مدیریت صنایع و کارخانه ها بکار برده شد و کم کم در دهه های اخیر مخصوصا از سال ۱۹۹۰ وارد سیستم های مدیریتی و برنامه ریزی شد .
[irp posts=”716″ name=”Up-selling Down-selling Cross-selling”]
مهمترین ویژگی سوآت این است که می توان بدون نیاز به تحلیل های کمّی و محاسبات ریاضیاتی به تحلیل داده ها و تدوین استراتژی پرداخت درحالیکه سایر روشها و تحلیلها نیاز به آمار و اطلاعات کمّی و همچنین فرمولهای پیچیده ریاضی دارند . این تکنیک به سادگی و با استفاده از روشهای کیفی امکان استفاده از یافته ها و اطلاعات را فراهم می سازد.
برای تعیین راهبردها، ابتدا نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها (Strength, Weakness, Opportunity, Threats) با نگاهی به فضای داخلی و عوامل بیرونی بررسی میشوند که بر مبنای آنها و با استفاده از ماتریس SWOT، راهبردها استخراج میگردند.
هر راهبرد در زیر مجموعه یکی از اهداف، روش رسیدن به هدف را مشخص میسازد. شناسایی ذینفعهای درونی و بیرونی نیز به شناسایی عوامل کمک مینماید. پس از آن برای رسیدن به هر راهبرد، برنامههایی مشخص میشود که لازم است زمانبندی و بودجه گذاری آنها نیز انجام شود.
راهبرد S – (قوت Strength)
این راهبرد مربوط به وضعیت داخلی سازمان است و نقاط مثبت (توان و نقاط قوت) آن را ارزیابی میکند.این راهبرد میتواند یک حالت همافزایی در سازمان ایجاد کند. هر شرکتی مایل است در این موقعیت قرار داشته باشد تا بتواند با بهرهگیری از توانمندیها، استفاده از فرصتها را به حداکثر برساند. (گردهماییها و ارائه تجارب موفق، همچنین طراحی دورههای آموزشی مانند مدیریت دانش، سازمانهای یادگیرنده و غیره میتواند در این زمینه سودمند باشد.)
راهبرد W – (ضعف Weakness)
این راهبرد مربوط به وضعیت داخلی سازمان است و نقاط منفی (ضعفهای) آن را ارزیابی میکند.هدف دومین راهبرد، کاهش نقاط ضعف و افزایش فرصتهاست. گاه شرکتها به دلیل برخورداری از ضعفهای اساسی، امکان استفاده از فرصتهای به دست آمده را ندارند، لذا طراحی دورههای آموزشی به منظور از بین بردن نقاط ضعف میتواند شرکت را در استفاده از فرصتها توانمند کند.
راهبرد O – (اهداف Objectives)
این راهبرد مربوط به وضعیت خارجی سازمان است و نقاط مثبت (فرصتهای) آن را در ارتباط با بیرون ارزیابی میکند.این راهبرد براساس توانمندی شرکت در مقابل تهدیدات بنا شدهاست و هدف آن افزایش توانمندیهای موجود و کاهش تهدیدات با طراحی دورههای آموزشی است.
راهبرد T – (تهدید Threat)
این راهبرد مربوط به وضعیت خارجی سازمان است و نقاط منفی (تهدیدات پیش روی) آن را در ارتباط با بیرون ارزیابی میکند. هدف این راهبرد، کاهش تهدیدات تا حد امکان است. شرکتی که در معرض ورشکستگی قرار دارد میتواند با برگزاری دورههایی مانند مدیریت راهبردی و … از راهبردهای گوناگونی مانند انحلال، ادغام و تلاش برای بقا استفاده کند.
[irp posts=”483″ name=”آموزش گام به گام بازاریابی ربایشی”]
به عنوان مثال بهSWOT یک شرکت میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف – نقاط قوت بالقوه Potential internal strengths
- قابلیت تولید و مهارتهای بازاریابی خوب
- مهارتهای مربوط به تحقیق و توسعه
- قابلیت و توانایی سیستمهای اطلاعاتی
- منابع انسانی
- نام معروف و خوش نامی
- ساختار سازمانی مناسب
- توانایی مدیریت بر تغییرات استراتژیک
ب – نقاط ضعف بالقوه Potential internal Weaknesses
- بالا بودن قیمت تمام شده
- نزول نوآوری
- ضعف بازاریابی
- کافی نبودن سیستمهای اطلاعاتی
- عدم کفایت منابع انسانی
- عدم خوشنامی
- تعارض بین واحدهای مختلف
- نامناسب بودن ساختار سازمانی
ج – فرصتهای بالقوه Potential environmental opportunities
- نگاه به بازارهای دست نخورده جدید
- توسعه فیزیکی بازار
- کاربرد مهارتهای تحقیق و توسعه
- ورود به اقلام جدید تولید و بازار
د – تهدیدات بالقوه Potential environmental threats
- افزایش رقابت داخلی
- افزایش رقابت خارجی
- تغییر سلایق مشتری
- وجود موانع ورود به بازار
- افزایش وجود کالاهای جایگزین
۰ Comments