بخش دوم مقاله بازی با پول را مستقیما با دومین راز کثیف پول آغاز میکنم.
ما بصورت پیش فرض برای کسب موفقیت با پول برنامه ریزی نشده ایم!
مطالعات متخصصان رفتار اقتصادی بروشنی نشان میدهد که ساختار مغز انسانها برای موفقیت در بازی پول برنامه ریزی نشده است. همانطور که در بخش اول مقاله مطرح شد، مفهوم اینکه “وقتی از پول استفاده میکنید آنرا از دست میدهید” برای مغز تا حدود زیادی گیج کننده است. در حقیقت مغز درک درستی از بازی گیج کننده پول ندارد و تا زمانی که شما به قوانین بازی اشراف نداشته باشید کماکان مغز در یک حالت گیجی در برخورد با پول بسر خواهد برد! بخاطر داشته باشید که زمانی پول کاغذی (و در حالتی مضحکتر اعداد و ارقام روی صفحه نمایش کامپیوتر شما) ارزش خواهد داشت که تحت پشتیبانی یک چیز با ارزش مانند طلا، نقره و یا حتی غلات (در زمانهای بسیار قدیم) باشد. دولتها پس از مدتی متوجه شدند که اگر پول کاغذی یا سکه های مضروب را بدون پشتوانه فلزات گرانبها وارد چرخه اقتصادی و بازار کنند کماکان توسط مردم قابل پذیرش است. نتیجه اینکه مغز ما پول کاغذی بدون پشتوانه را به صرف اعتماد به سیستم دولت و بانک میپذیرد و کماکان تصور میکند که این تکه کاغذ به ذات ارزشمند است!
موضوع به همینجا نیز ختم نشد و بانکها مفاهیمی نظیر بدهی، کارت اعتباری، وام، بهره مرکب، بهره بدهی، قسط، بهره صفر درصد سپس پرداخت ماهیانه اقساط و دهها اصطلاح دیگر را به بدنه اقتصادی جامعه تزریق کردند و بر میزان گیج کنندگی و پیچیدگی مسئله افزودند. ذهن ما در برخورد با این شرایط توانایی محاسبه دقیق میزان بدهی و سود را از دست داده و در نتیجه وارد تله گرفتاری مالی و اقتصادی میشود! کافیست دوروبر خود را نگاه کنید و ببینید چند نفر در سن بازنشستگی گرفتار مشکلات مالی هستند و تحت پوشش دولت قرار دارند.
راه حل؟ دو راه پیش روست. یا انگشت اتهام را بسوی افراد، موسسات مالی، بانکها و دولتها بگیرید و با سرزنش آنها، نقشه ها و برنامه های آنها را مسبب مشکلات مالی خود بدانید! یا اینکه مسئولیت پذیرفته و با کسب آگاهی و یادگیری قوانین بازی در زمره افراد ثروتمند و موفق قرار بگیرید. من به شخصه راه حل دوم را در پیش گرفته ام.
بنظر شما چه تفاوتی بین خرید یک اتومبیل بصورت قسطی و خرید همان اتومبیل بصورت پرداخت کل قیمت یکجا دارد؟ مسلما پاسخ در میزان سودی است که بسته به نحوه قسطی کردن اتومبیل است. در واقع این پاسخ بین تمام افرادی که از بازی پول اطلاعی ندارند، مشترک است! اما حالا نظر شما را جلب میکنم به پاسخ ورن بافت (دومین مر ثروتمند جهان). ورن بافت میگوید میزان هزینه ای که خرید یک اتومبیل نو به شما تحمیل میکند در ایده آل ترین شرایط مبلغ اصلی اتومبیل بعلاوه میزان سودی است که شما بابت پرداخت ماهیانه اقساط میپردازید اما میزان از دست دادن پول شما مبلغی بسیار بسیار هنگفت تر از مبلغ مذکور است! ورن بافت میگوید، ضرر اصلی شما میزان پولی است که حاصل سرمایه گذاری مبالغ ماهیانه اقساط اتومبیل در جایی است که در دراز مدت میتواند برای شما درآمد غیر قابل تصوری ایجاد کند.
فرض کنید شما اتومبیلی را با اقساط ماهیانه فرضا ۴۵۰ دلار در ماه و بمدت ۷ سال خریداری کنید (فرض کنید ۴۰۰ دلار مربوط به قیمت پایه اتومبیل و ۵۰ دلار بابت سود ماهیانه باشد) و در طول ۷ سال ۳۷۸۰۰ دلار پول پرداخت کرده اید. صرفنظر از اینکه اتومبیل شما در انتهای سال هفتم به مبلغ ۳۷۸۰۰ دلار نخواهد ارزید، ببینید که فردی مانند ورن بافت موضوع را چگونه تحلیل میکند. ورن بافت میگوید من اتومبیل نو خریداری نمیکنم زیرا در طول زمان میلیونها دلار برای من هزینه خواهد داشت! حال چطور؟ اگر شما بخشی از درآمد خود را مثلا ۴۵۰ دلار در ماه را در سیستمهایی با سوددهی حدودا ۱۲ درصد در سال سرمایه گذاری کنید در طول ۴۰ سال سرمایه ای بالغ بر ۵ میلیون دلار بوجود خواهید آورد!
در گام نخست اینوع طرز فکر و محاسبه برای مغز قابل انجام و درک نیست اما محاسبات ریاضی و اعداد و ارقام صحت و سقم آنرا تائید میکنند. این موضوع تائیدی است بر راز کثیف دوم پول که ما بصورت پیش فرض برای کسب موفقیت با پول برنامه ریزی نشده ایم. تنها موضوعاتی که در ذهن اغلب افراد در باب پول است، کسب درآمد و تخمین سقف و توان پرداخت ماهیانه هزینه ها و تا چه اندازه میتوان به میزان بدهی ها افزود و امیدوار بود که در سالهای پیش رو با افزایش میزان درآمد، بدهی های جاری را تسویه نمود و این مصداق بارز فرو رفتن در باتلاق بدهی و بن بستهای مالی ست. در حقیقت مغز انسان بصورت پیش فرض (از کارخانه) در مورد پول اینگونه برنامه ریزی شده است. آگاهی از این موضوع و یادگیری بازی پول و اینکه چگونه میتوان با درآمد فعلی طی برنامه ریزی هدفمند و بلند مدت به ثروت رسید، بحثی بسیار مفصل و در عین حال جذاب است که عده اندکی از آن اطلاع دارند و در نتیجه عده کمی در دنیا ثروتمند هستند.
و اما
سومین راز کثیف درباره پول، ما بشکل احساسی دست به خرابکاری در سیستم خودمان میزنیم اصطلاحا Emotionally Self-Sabotage داریم!
با مثال زیر موضوع را روشن میکنم.
حتما شنیده اید که متخصصان بورس توصیه میکنند که سهام خود را ارزان بخرید و گران بفروشید. اگر بخواهیم توصیه ذکر شده را اندکی باز کنیم در واقع،
– اگر سهامی را خریدید و ارزش آن رو به کاهش بود، بلافاصله از شر آن خلاص شوید، یعنی بفروشید.
– اگر سهامی را خریدید و ارزش آن رو به افزایش بود، نگه اش دارید.
توصیه ای بسیار ساده اما اکثر افرادی که در بورس سرمایه گذاری میکنند غالبا عکس این توصیه را انجام میدهند، یعنی
– وقتی سهمی را میخرند که ارزش آن در حال کاسته شدن است آنرا نگه میدارند!
– وقتی سهامی را میخرند که ارزش آن رو به افزایش است، آنرا میفروشند!
همین نحوه عملکرد در بازار بورس باعث میشود تا عده زیادی از افراد در این بازار، پول از دست بدهند.
دو قانون طلایی زیر را حتما در ذهن خود داشته باشید اگر خواستار رسیدن به ثروت در زندگی خود هستید:
قانون اول – هرگز، هرگز و هرگز چیزی نخرید زمانی که هیجان زده هستید!
قانون دوم – هرگز، هرگز و هرگز چیزی را نفروشید وقتی که ترسیده اید!
ادامه دارد …
۰ Comments