خاطره موضوع انشا، “علم بهتر است یا ثروت؟” در ذهن همه ما ماندگار شده و حتی گاهی بعنوان طنز هم از آن استفاده میشود! اخیرا به تصاویر (مانند تصویر فوق) و پستهایی نه چندان غیر مرتبط با این موضوع نوستالژی انشا برخورد کردم که مصداق این شعر مولاناست که “هر کسی از ظن خود شد یار من …”. افراد بر اساس اینکه در کدام سمت مقایسه قرار میگیرند، موضوع را بررسی و تحلیل میکنند و همواره اصرار دارند که نظرشان درست است. در مقاله “تجربه بهتر است یا دانش” این موضوع را از منظر متفاوتی مورد بررسی قرار داده ام.
اما نکاتی قابل تامل به نظرم رسید که بهتر دیدم تا با شما خواننده گرامی وبلاگ در میان بگذارم. سیستم شاگردی و به اصطلاح خاک چیزی را خوردن از قدیم الایام در دنیا وجود داشته و معمولا افراد برای یادگیری و خبره شدن در یک حرفه به سراغ استادکار مربوطه رفته و بسته به نوع حرفه چندین سال برای استاد خود شاگردی میکردند. با پیشرفت علم و ایجاد بسترهای مناسب برای آموزش و یادگیری رفته رفته این سیستم کمرنگ شد و در حال حاضر کمتر کسی بدنبال خاک خوردن در صنفی خاص میرود. معمولا افراد ترجیح میدهند تا در زمان کمتر اطلاعات و دانش مورد نیاز خود را از طرق گوناگون بدست آورند.
اما براستی تنها با اتکا به دانش تئوریک و اندکی تجربه عملی میتوان به قله های موفقیت در دنیای فعلی دست یافت؟ قطعا پاسخ این سوال منفی است! ولی قبل از شرح دلایل مربوطه، بهتر است اندکی درباره ارزشمندترین دارایی هر انسان و نقش آن در زندگی یعنی “زمان” صحبت کنم.
حتما ضرب المثل “وقت، طلاست” را به کرات شنیده اید. شخصا معتقدم که وقت بسیار ارزشمندتر از طلاست. زیرا نحوه مدیریت و استفاده از زمان میتواند زندگی انسان را تبدیل به یک اثر ماندگار و یا یک اثر بی اهمیت کند! برای مقایسه اثر دانش و تجربه باید فاکتور زمان را حتما مد نظر داشت. مسلما در دنیای فعلی، کسب دانش تخصصی یا عمومی در هر زمینه ای با صرف اندکی زمان و جستجو قابل دستیابی و حصول است. ولی سیستم استاد/شاگردی، زمان نسبتا طولانی میطلبد و در حقیقت انتقال نکات ریز (فوتهای کوزه گری) در گذر زمان است که لزوما دربرگیرنده کل مفاهیم متعلق به آن نخواهد بود. ولی کسب دانش در هر زمینه ای اصولا تمام موارد مربوطه را در بر میگیرد فارغ از اینکه تک تک مفاهیم در حرفه یا کار، مورد استفاده قرار خواهند گرفت یا نه!
تا حالا نیاز به لوله کش پیدا کردید؟ معمولا لوله کش ها بابت کاری که نهایتا در ۱۵ دقیقه انجام میدهند، مبلغ بالایی رو بعنوان حق الزحمه دریافت میکنند. گاهی اوقات این فکر در ذهن ایجاد میشود که چرا بابت ۱۵ دقیقه کار، اینقدر حق الزحمه بالایی گرفت؟!
اما موضوع اینجاست که اگر شما خودتون قادر به انجام آن کار بودید هرگز به لوله کش زنگ نمیزدید. از طرفی دیگر، اگر کاری در مدت زمان کوتاهی انجام میشود به معنی ساده بودن و از عهده هر کسی برآمدن، نیست! اگر کسی میتواند کار را در مدت زمان کوتاهی انجام دهد به این معنی ست که سالها تجربه، آن فرد را به این درجه رسانده تا بتواند در کوتاهترین زمان کار را به سرانجام برساند. در حقیقت شما هزینه ۱۵ دقیقه کار لوله کش را پرداخت نمیکنید بلکه هزینه سالها تجربه او را در حوزه لوله کشی پرداخت میکنید.
پس به سادگی میتوان دریافت در دنیای فعلی هرگز نمیتوان تک بعدی به مسائل نگاه کرد. اینکه صرفا کسب دانش، اجزا از هم گسسته و تجربه، آسمان خراشی بهم پیوسته است، اندکی اغراق آمیز بنظر میرسد! در دنیای پیشرفته فعلی مفاهیمی مانند mentoring یا مربیگری بوجود آمده که تلفیقی از دانش و تجربه در راستای بدست آوردن نتایج مشابه در مدت زمان کوتاه است. ایده اینوع از آموزشها چندین سال پیش توسط NLP به دنیا عرضه شد که افرادی مانند آنتونی رابینز راهکارهای عملی برای آن عرضه کردند. تنها به این نکته بسنده میکنم که ایده کار به این صورت است که اگر بدنبال دستیابی به نتیجه یا هدفی خاص هستید، فردی را که به نتیجه مورد نظر شما رسیده را یافته و پروسه دستیابی به هدف وی را دقیقا برای خود شبیه سازی کنید تا نتیجه مشابه بگیرید.
هنوز استعدادتون رو کشف نکردید؟
سلام مطالب مفید بود ولی خیلی جای کامل شدن داره
ممنونم از توجه شما. ۱۰۰٪ با شما موافقم. هر مطلبی در هر مقطعی جای بهتر شدن داره. ممنونم